نمونه ترجمه تخصصی علوم سیاسی- لیبرالیسم
Having briefly
reconstructed periods in the history of liberalism and the concrete politico
social relationships developed in its name, we must now return to our opening
question. Use of the term ‘liberal’ is usually dated to the political struggles
that developed in Spain in the wake of the 1812 revolution and the opposition
that emerged between ‘liberals’, engaged in defending the constitution, and
their opponents, whom they branded ‘servile’. Only now was the adjective
transformed into a substantive. In fact, in revolutionary America the author of
an article opposed to the institution of slavery had already signed himself ‘A
Liberal’. But that is not the key point. When we come across a text from 1818
in which Constant sets out and supports the program of the ‘liberal party’, it
can be said that we are dealing with an adjective.1 The political meaning of the term is clear;
and implicit in it is the transition to the noun employed to define members of
the party in question. On the other hand, there is not much difference between
this stance in favor of the ‘liberal party’ and the stance in favor of the
‘liberal political system’
that we have seen make
its appearance in a text by Washington as early as 1783. Hence the real problem
is to identify the moment when, partly inheriting and partly transforming the
meaning bequeathed by a long tradition, the term ‘liberal’ began to assume its
modern political meaning. This was the precondition for the transition from the
adjective to the substantive.
ترجمه:
پس از ذکر مختصری پیرامون اعصار تاریخی لیبرالیسم [1] و روابط سیاسی- اجتماعیِ
غیرانتزاعی گسترش یافته تحت این واژه، وقت آن است که به پرسش آغازین خود بازگردیم.
بررسیها گواه آن هستند که تاریخ آغاز کاربردِ اصطلاح "لیبرال" معمولاً به نزاعهای
سیاسی بازمیگردد که به دنبالِ انقلاب 1812 در اسپانیا و گسترش مخالفت میان "لیبرالها" در دفاع از قانون
اساسی و مخالفین ایشان بروز نمودند. لیبرالهای اسپانیایی از مخالفین خویش با
عنوان ننگین "سرسپرده" یاد میکردند. و این صفتی ست که اینک به اسم ذات [2] دگرگون شده است. در واقع، طی
برهه انقلاب آمریکا [3]
بود که مؤلف مقالهای در مخالفت با نهادِ بردهداری، از خود تحت عنوان "یک لیبرال" یاد مینماید. لیکن،
نکته کلیدی بحثْ آن نیست. به عبارت دگر، وقتی اتفاقاً با متنی از سال 1818 مواجه
میشویم که کنستان [4]،
برنامه "حزب لیبرال" را طی آن مطرح و
پشتیبانی نموده؛ میتوان چنین بیان داشت که سر و کار ما با واژهای از جنس صفت
است. (1) معنای
سیاسی این اصطلاح پُرواضح است؛ و آنچه در ضمن آن نهفته، گذار به اسمی ست که کاربرد
یافت تا اعضای حزب مورد نظر را معرِّف باشد. از سوی دگر، قرائن گواه آنند که تفاوت
چندانی میان موضع موافقِ "حزب لیبرال" و موضع هوادار "نظام سیاسی لیبرال" وجود ندارد؛ و نمودِ این تفاوت اندک را حتی میتوان در
متنی از واشنگتن [5]
دریافت که تاریخ نگارش آن به سال 1783 بازمیگردد. بنابراین، مشکل اصلی- تا حدودی
به واسطه وراثت و تا اندازهای از رهگذر دگرگون داشتن معنای باقی مانده از سنتی
دیرین- عبارت از شناسایی لحظهای ست که اصطلاح "لیبرال" شروع به قبول معنای
سیاسی مدرن خویش نمود. و همین امر، پیش- شرطِ دگرگونی آن از صفت به اسم ذات گردید.
[1] یا liberalism- در معنای لغوی، به معنی آزادیخواهی با قوانین
خاص است و به آرایه وسیعی از ایدهها و تئوریهای مرتبط با حکومت گفته میشود
که آزادی
شخصی را
مهمترین هدف سیاسی میدانند.
[2] اسم ذات یا substantive- اسم ذات: آن است که
وجودش قائم به خود باشد و نَه دیگری.
[3] مجموعه رویدادها و اندیشهها و تغییراتی است که به جدایی سیزده ایالت آمریکای شمالی از بریتانیا و تأسیس ایالات متحده آمریکا منجر گردید.
[4] بنژامن کنستان دو ربک (Benjamin Constant de Rebecque) رماننویس و فعال سیاسی قرن هجدهم میلادی اهل فرانسه .
[5] جرج واشنگتن (George Washington) (زاده ۲۲ فوریه ۱۷۳۲ – درگذشته ۱۴ دسامبر ۱۷۹۹) رهبر سیاسی، ژنرال نظامی، دولتمرد آمریکایی و اولین رئیسجمهور ایالات متحده (1797-1789) بود. او میهندوستان را در انقلاب آمریکا رهبری کرد و یکی از پدران بنیانگذار ایالات متحده آمریکا به شمار میرود. واشنگتن از مهمترین چهرههای تاریخ ایالات متحده آمریکا است. نقش او به خصوص در کسب استقلال برای مستعمرات آمریکایی و سپس متحد کردن آنها زیر پرچم حکومت فدرال ایالات متحده قابل توجه است.
Link: https://faratarjome.ir/u/news/نمونه-ترجمه-تخصصی-علوم-سیاسی--لیبرالیسم1.html